پوستر جدید فیک عشق سه نفره
داشت منو میبرد که دست یکی مانعش شد
صاحب مغازه : تو کدوم خری هستی مغازه تعطیله هرررری
صاحب مغازه اومد دستشو از دست کوک بکشه که کوک در کسری از ثانیه دستشو شکست که مرد جیغی کشید
+خرو با من بودی
_به چه حقی بهش گفتی خر هاااا
ته هم او یکی دستشو شکست
صاحب مغازه : ببخشید ببخشید غلط کردم معذرت میخوام بسه
کوک اسلحه اش رو ادر آورد و به سر مرد شلیک کرد
بادیگارد های ته و کوک رسیدند
بادیگارد ۱ : رئیس چیشد
بادیگارد ۲ : رئیس خوبید
_اینو جمع کنید ببرید بسوزونید
بادیگارد ۱ و ۲ : چشم
بادیگارد ها رفتن
کوک لباسش رد تکونی و خون رو از روی صورتش پاک کرد
×ش ش شما (ترس)
کوک و ته تازه متوجه شدن جیمین هم اونجاست
_اسمت چیه
.......×
_با تو دارم حرف میزنم
×ج جیمی جیمین
_جیمین تو کمکمون کردی پس دیگه نترس
که یهو یه پسر اومد داخل و سر جیمین داد زد
کیفر : جیمی بدو پنج دقیقه بیشتر وقت نداریم برسیم تا اونجا نیم ساعته مدیر پرورشگاه عصبی میشه
×چی مگه ساعت چنده
کیفر : ساعت هشت و پنج کم ( ۷ و ۵۵ دقیقه)
×وایییی بدو بریم
تا جیمین خواست بره دستی مانعش شد اون دست
صاحب مغازه : تو کدوم خری هستی مغازه تعطیله هرررری
صاحب مغازه اومد دستشو از دست کوک بکشه که کوک در کسری از ثانیه دستشو شکست که مرد جیغی کشید
+خرو با من بودی
_به چه حقی بهش گفتی خر هاااا
ته هم او یکی دستشو شکست
صاحب مغازه : ببخشید ببخشید غلط کردم معذرت میخوام بسه
کوک اسلحه اش رو ادر آورد و به سر مرد شلیک کرد
بادیگارد های ته و کوک رسیدند
بادیگارد ۱ : رئیس چیشد
بادیگارد ۲ : رئیس خوبید
_اینو جمع کنید ببرید بسوزونید
بادیگارد ۱ و ۲ : چشم
بادیگارد ها رفتن
کوک لباسش رد تکونی و خون رو از روی صورتش پاک کرد
×ش ش شما (ترس)
کوک و ته تازه متوجه شدن جیمین هم اونجاست
_اسمت چیه
.......×
_با تو دارم حرف میزنم
×ج جیمی جیمین
_جیمین تو کمکمون کردی پس دیگه نترس
که یهو یه پسر اومد داخل و سر جیمین داد زد
کیفر : جیمی بدو پنج دقیقه بیشتر وقت نداریم برسیم تا اونجا نیم ساعته مدیر پرورشگاه عصبی میشه
×چی مگه ساعت چنده
کیفر : ساعت هشت و پنج کم ( ۷ و ۵۵ دقیقه)
×وایییی بدو بریم
تا جیمین خواست بره دستی مانعش شد اون دست
- ۷۶۳
- ۱۴ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط